-
[ بدون عنوان ]
شنبه 22 مهرماه سال 1385 11:37
الو....... سلام منزل خداست؟ این منم مزاحمی که آشناست هزار دفعه این شماره را دلم گرفته است ولی هنوز پشت خط در انتظار یک صداست شما که گفته اید پاسخ سلام واجب است به ما که میرسد حساب بنده هایتان جداست؟ الو دوباره قطع و وصل تلفنم شروع شد خرابی از دل من است یا که عیب سیمهاست؟ چرا صدایتان نمیرسد کمی بلندتر صدای من چطور؟ خوب...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 20 مردادماه سال 1385 12:39
به نام خدایی که در صحبتش رنگ نیست در آیین او بوی نیرنگ نیست سلام دوستان متاسفم که نتونستم چند روزی براتون مطلب جدید بزارم انشاالله از فردا با شعر و مطالب جدید در خدمت تون هستم دوستتون دارم
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 18 مردادماه سال 1385 18:03
888888888111111118888881111111188888888888888888888888888888888888888888888888888888 888888881111111111888811111111118888888888888888888888888888888888888888888888888888 888888811111111111188111111111111888888888888888888888888888888888888888888888888888...
-
متن
سهشنبه 10 مردادماه سال 1385 22:55
به من میگفت: انقدر دوستت دارم که اگر بگویی بمیر ، میمیرم... باورم نمی شد... فقط یک امتحان ساده به او گفتم بمیر...! سالهاست در تنهایی پژمرده ام... - کاش امتحانش نمی کردم
-
متن
جمعه 6 مردادماه سال 1385 23:59
روزی اگر به سراغ من آمد به او بگو : « من خوب می شناختمش نامت چو آوازی همِشه بر لب او بود . حتی زمان مرگ آن لحظه های پر ز درد و غم و غروب آن بیقرار عشق چشم انتظار دیدن رویت نشسته بود . » روزی اگر سراغ من آمد به او بگو : « شب در میان تاریکی در نور ماهتاب هر روز در درخشش خورشید تابناک هر لحظه در برابر آیینه ی زمان آن...
-
شعر
پنجشنبه 5 مردادماه سال 1385 23:23
ای که می پرسی نشان عشق چیست ؛ عشق چیزی جز ظهور مهر نیست عشق یعنی مهر بی چون و چرا ؛ عشق یعنی کوشش بی ادعا عشق یعنی مهر بی اما ، اگر ؛ عشق یعنی رفتن با پای سر عشق یعنی دل تپیدن بهر دوست ؛ عشق یعنی جان من قربان اوست عشق یعنی خواندن از چشمان او ؛ حرفهای دل بدون گفتگو عشق یعنی عاشق بی زحمتی ؛ عشق یعنی بوسه بی شهوتی عشق ،...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 29 تیرماه سال 1385 06:34
به نام خدا با تشکر از عزیزانی که لطف کردند و برام نظر دادند صبرکن عشق زمین گیر شود بعد برو یا دل از دیدن تو سیر شود بعد برو تو اگر کوچ کنی بغض خدا میشکند صبر کن گریه به زنجیر شود بعد برو
-
شعر
جمعه 23 تیرماه سال 1385 23:11
عاشق و مجنونت شدم ناخوانده مهمونت شدم کلی پریشونت شدم اما بازم نیومدی قهوه فنجونت شدم شمعه تو شمعدونت شدم خاکه تو گلدونت شدم اما بازم نیومدی برفه زمستونت شدم رسوا و حیرونت شدم چیک چیکه ناودونت شدم اما بازم نیومدی آفتاب و بارونت شدم اشکای لرزونت شدم عطره گلابدونت شدم اما بازم نیومدی ماهه تو ایونت شدم خراب و ویرونت شدم...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 21 تیرماه سال 1385 23:25
شب رفتنت عزیزم هرگز از یادم نمی ره واسه هر کسی که می گم قصه شو آتیش می گیره دل من یه دریا خون بود چشم تو یه دنیا تردید آخرین لحظه نگاهت غصه داشت باز ولی خندید شب رفتنت یه ماهی ، توی خشکی رفت و جون داد زلزله خیلی دلا رو ، اون شب از غصه تکون داد غما اون شب شیشه های خونه رو زدن شکستن پا به پام عکسای نازت ، اومدن تا صبح...
-
شعر
شنبه 17 تیرماه سال 1385 00:15
زندگی بی تو محال است تو باید باشی قلب من زیر سوال است تو باید باشی صحبت از خانه دل نیست فراتر از آن . شهر من رو به زوال است تو باید باشی فال حافظ زدم آن رند غزل خوان میگفت زندگی بی تو محال است تو باید باشی
-
خیر مقدم
شنبه 17 تیرماه سال 1385 00:02
به نام خدایی که در صحبتش رنگ نیست در آیین او بوی نیرنگ نیست با عرض سلام و خوش آمد خدمت شما عاشقان و مهربانان امیدوارم بتوانیم با کمک هم یک سایت بسیار زیبا و جالب داشته باشیم انتظارتان را میکشم جمعه 16 تیر ماه 84 با تشکر